انرژی...


انرژی جنسی تبدیل می شود!

امروز می خواهم اثر انرژی جنسی را بر وبلاگ ، چت و فعالیتهای جوانان از دید فرویدی بنویسم.

این جمله را شاید از فیزیک  یادتون باشه که :

 "انرژی از بین نمی رود فقط ازشکلی به شکل دیگر در می آید."

این اصل در امور روانی هم به نحوی صادق است. مثلا انرژی جنسی جوانان می تواند از شکلی به شکلی دیگر در بیاید. مثلا فردی که تا دیروز حال نداشت چایی شیرین بخورد چون مجبور بود آنرا هم بزند ، امروز می بینی که وبلاگی زده و  تا ساعت 3 نصف شب وقت می گذاره و آپدیتش می کنه و در وبلاگش ، هم ادبیات می بینی هم فلسفه و هم سیاسیت و هم ….

تلنگر دختر یا پسری کافیه تا او ساعتها وقت صرف کند تا نوعی در دید او  قرار گیرد  و با وی ارتباط برقرار کند. حالا یا مثبت یا منفی.

بعضی در بی وفایی پسران قلم فرسایی می کنند و بعضی هم به عکس. و جالب اینه که به نوعی آخر یادداشتهایشان نیز می نویسند که بی او می میرند. و زندگی بدون جنس مخالفشون غیر ممکنه.( البته فقط یکی از افراد جنس مخالفشون راغ قید می کنند که همان معشوق آنهاست)

اکثر وبلاگهای احساسی را که می خوانید به سادگی (بدون اینکه مطمئن باشید) می توانید در مورد مجرد یا متاهل بودن صاحب وبلاگ حدس بزنید، شاید به خاطر اینست که مجرد ها و متاهل ها  انرژی روانی خود را هر کدام به نحوی در راستای نیاز خود از شکلی به شکل دیگر تبدیل می کنند.

البته بعضی وقتها تبدیل انرژی موجب ارتقاء فرد می شود. و بعضی وقتها موجب اتلاف وقت و یا حتی خود تخریبی فرد می شود. (‌در گوگل؛ جوک ، شعر ، سرگرمی و… را جستجو کنید و آمار بگیرید) ، یک جستجو در گوگل بکنید تا وبلاگ افراد پرخاشگر ، افسرده ، غمگین ، تنها ، شکست خورده و …. را ببینید.

در مورد  اتاقهای گفتگو یا چت هم حرفی نمی زنم.

 هم چنین در مورد آمار هایی نیز که  از جستجو جوانان ایرانی  در اینترنت ارائه می شود هم ترجیح می دهم سکوت کنم.

نتیجه 1:

از حلوا حلوا دهن ما شیرین نمیشه .

نتیجه 2:

مجردی وقت تمرین است و متاهلی وقت عمل ، وقت تمرین را با خیالبافی و وقت عمل را به افسوس گذشته تباه نسازیم.

نیتجه 3 :

‌اگر خواستیم  انرژی را  تبدیل کنیم، لااقل در مسیر سازنده ای برای خودمان و دیگران به جریان بیندازیم.

نتیجه 4 :

 نسخه همگانی برای سرخوردگان عشق اینست که انرژی خود را تبدیل کنند.(‌در راستای مثبت ).

جوان برای ادامه زندگی خود  نیازمند به یک نفر از جنس مخالف هست ، نه لزوما یک نفر خاص که تصادفا سر راه آنها قرار گرفته است. و اگر فکر می کنند معشوق آنها بهترین معشوق عالم بوده است پس می بایست تمام عالم همان معشوق را برمی گزیدند. که اینطور نیست . ‌یعنی هر کس تنها معشوقی را که بر سر راهش بوده است برگزیده است. این بدان معنی است که اگر در راه دیگری قرار بگیرند معشوق دیگری خواهند یافت .

پس: تنها نیاز به داشتن معشوق هست که در همگان یکسان است.

تبصره: این یاداشت برداشتی از رویکرد فروید است. بعضی فروید را لعن و بعضی نقد می کنند ولی ما در اینجا فقط نقل کردیم.

شما در وبلاگتون چی می نویسد و وقتتون را در اینترنت چگونه می گذرانید؟