نوجویى یا مدگرایى‏

 

 


امروزه تاثیر شگرف فرهنگ‏هاى غربى بر پوشش و رفتار افراد، در قالب مدهاى روز به روز غیر قابل انکار است. تنها سودبران مدهاى رایج در کشورهایى چون ایران، تولیدکنندگان و سرمایه‏داران غربى‏اند که با بهره‏گیرى از ابزارهاى گوناگون اجتماعى مانند رسانه‏هاى تصویرى، ماهواره و مجلات و... و رسوخ در فرهنگ پوشش و مصرف اجتماعى، نه تنها سعى در ترویج فرهنگ متزلزل غربى دارند که با تحت پوشش قرار دادن تمام نقاط زمین، کشورهاى دنیا و از همه بیشتر، کشورهاى اسلامى را در سیطره بازار مصرف خویش مى‏گیرند.
این‏که مدگرایى چیست؟ خوب است یا بد؟ و چند پرسش دیگر از دست، موضوع گفت‏وگوى ماست با استادان
- دکتر حسن احدى، دکتراى روان‏شناسى از فرانسه، استاد پایه 25 دانشگاه علامه طباطبایى و دانشگاه آزاد اسلامى‏
- سرکار خانم میرزاجانى، کارشناس شخصیت‏شناسى از شاخه‏هاى رشته روان‏شناسى و معاونت ادارى دانشکده روان‏شناسى‏
- و آقاى بلیاد، قائم مقام گروه روان‏شناسى.


از علل مدگرایى نوجوانان بفرمایید. آیا این گرایش پدیده است یا غریزه؟

احدى: براى بررسى علل مدگرایى نوجوانان، نخست بایستى تغییرات خاص و مشخص این دوران را به درستى شناخت. در این دوران (13 تا 22 سالگى) چهار گونه تغییر در افراد رخ مى‏نماید:
1. تغییرات فیزیولوژیکى یا جسمانى: این مورد قابل رؤیت است و همه پدر و مادرها شاهد آن‏اند و با آن آشنایند. این تغییرات نوجوان را وارد مرحله‏اى بحرانى مى‏کند. او یک سرى تغییرات تقریباً ثابت در نگرش‏ها، علایق و روابط با اطراف خودش پیدا مى‏کند و از این روى بایستى آمادگى داشته باشد که پس از این تغییرات خود را با موقعیتى جدیدتر سازگار کند؛
2. تغییرات اجتماعى(رفتارى): در این تغییرات بایستى به عواملى توجه شود از جمله: الف. نقش نوجوانان؛ ب. تندیس نوجوان (برداشت نوجوان از خودش یا احساس هویت او)؛ ج. دیدگاهى که افراد دیگر نسبت به نوجوان دارند یا همان مسئله پذیرش نوجوان از سوى افراد دیگر. پس اگر نوجوان حتى احساس کند که از سوى بزرگ‏ترها پذیرفته نشده، یا احترام و ارزشى که لازمه مراحل جدیدتر تغییرات سنى اوست به وى داده نمى‏شود، باز هم بحران ایجاد مى‏شود؛
3. تغییرات شناختى(عقلانى): نوجوان پس از تغییرات جسمانى، از نظر عقلانى و قدرت تفکر نیز رشد خواهد کرد؛ بنابراین، اگر پدر و مادر یا بزرگ‏ترهاى جامعه در برابر استدلال‏هاى عقلى و تفکرات رشد یافته و تغییر یافته او بایستند و او را بچه فرض کنند و به تفکرات و رشد عقلانى او بها ندهند، او را در بحران قرار خواهند داد؛ یعنى به جاى اینکه در انجام کارهایش او را به بزرگ شدن و عاقل شدن ترغیب کنیم و به او یادآور شویم که این اعمال را به دلایلى نبایستى انجام دهى، به عکس عمل مى‏کنیم و به او مى‏گوییم که تو هنوز بچه‏اى، خامى و... . این موضوع او را در کشاکش با خودش و تغییراتش قرار مى‏دهد و مشکل‏ساز خواهد شد.
4. تغییرات روانى (عاطفى).
این چهار گونه تغییر در دوران نوجوانى رخ مى‏دهد و با توجه به این باید بگویم که من کلمه و اصطلاح «مدگرایى» را صحیح نمى‏دانم و به نظر من باید این گرایش را «نوجویى» نامید که در زمینه‏هاى گوناگون بروز مى‏کند؛ از قبیل نوجویى در گزینش لباس، نوجویى در الگو برداشتن، و نوجویى در گفتار و رفتار.

میرزا جانى: بله، نوجوان فریباست و زیبایى را دوست دارد و یکى از جنبه‏هاى او این است که مى‏خواهد خود را مطرح کند؛ یا پیرو باشد و یا دستور دهنده. این حالات از جامعه و خانواده رخ مى‏نماید. او مى‏خواهد خود را مطرح کند و من بودنش را به دیگران ابلاغ کند. این من گفتن نوجوان با من گفتنى که در 3 یا 4 سالگى براى عروسک و اسباب بازى خودش به کار مى‏برد، بسیار متفاوت است. در مرحله بعد، نوجوان و جوان سعى مى‏کند با گروه همسال خود رقابت کند؛ چه از طریق درس، چه ورزش و چه پوشش و... که این نیز در اصل به نمایش گذاشتن تغییرات کلى اوست که با روش‏هاى گوناگون این خصوصیات و تغییرات را به نمایش مى‏گذارد؛ مثلاً با نوع لباس پوشیدن یا آراستن خود و یا رفتار دیگرگونه‏اى که نشان مى‏دهد. که ما آن را «مد» مى‏نامیم. بنابر این به نظر من مدگرایى نوعى خودآرایى و خودنمایى است که در روحیه هر نوجوانى نهفته است.

بلیاد: بحث نوجویى را که آقاى دکتر احدى مطرح فرمودند، یک نیاز خدادادى است در انسان. به گونه‏اى که هر انسانى بایستى این خصلت نوجویى را دارا باشد. زمانى که بحث مدگرایى را مطرح مى‏کنیم، باید بررسى شود از چه دیدى آن را مورد توجه قرار مى‏دهیم؛ رفتارى است، یا پوششى یا گفتارى یا فکرى و یا حتى از جنبه شناختن است. گفتنى است جزوه‏اى را آقاى دکتر احدى ارائه داده‏اند که من توصیه مى‏کنم حتماً آن را مطالعه کنید. این جزوه که درباره بحث شناخت و فراشناخت است و نیازهاى شناختى نوجوانان و جوانان را به موضوعات گوناگون بررسى مى‏کند؛ براى مثال، اگر نوجوان یا جوان نتواند شناخت اولیه فکرى خود را با مسائل گوناگون و با موضوعات مقتضى سنین بالاتر تطبیق دهد، قطعاً دچار مشکلات رفتارى و روانى خواهد شد.مدگرایى از دیدگاه من، یعنى «گرایش به پدیده‏هاى جدید در جامعه» که شامل همه افراد در سنین مختلف مى‏شود.


با توجه به این تعاریف که همه داراى نقطه مشترکى بودند و آن نوگرایى است. این نوگرایى مى‏تواند خطر فرهنگى بسیارى را در پى داشته باشد و باید چاره‏اى اندیشید و براى هدایت این گرایش گامى برداشت. در این زمینه چه کارهایى باید کرد؟ راه‏هاى هدایت کدام‏اند؟

احدى: بله کاملا درست است و وظیفه ماست که این گرایش را هدایت کنیم. اگر ما مثلا در گزینش لباس جدید بتوانیم به نوجوان کمک کنیم، حتماً او لباس مناسب و شایسته را برخواهد گزید؛ و گرنه به سوى موارد دیگرى، که در حقیقت براى او ناشناخته است، کشیده خواهد شد. و اگر چنین حالتى پیش آید نوجوان مقصر نیست؛ ما معلمان و مسئولان آموزشى، فرهنگى و... مقصریم؛ چون الگوى مناسب را به او نشناسانده‏ایم و او را به مسیر درست هدایت نکرده‏ایم. براى بازداشتن نوجوانان و جوانان، تنها بایستى ویژگى‏ها و ماهیت موارد پیش روى آن‏ها را برایشان مشخص و آشکار کنیم؛ آن‏گاه مى‏بینیم که نیازى به منع و اجبار نیست، بلکه او خود در برابر محرکات بیرونى مختلف، منع کننده خودش خواهد شد. چون با پیشرفت‏هاى سرسام‏آور فن‏آورى و وابستگى تجهیزات علمى و پژوهشى به یکدیگر، این کار ناممکن است؛ ولى اگر شناخت را بالا ببریم، منع درونى ایجاد مى‏شود و جوان به بیراهه نخواهد رفت. بایستى روى اخلاقیات باطنى بیش‏تر کار کنیم.

میرزا جانى: در این برهه حساس، اگر مسئولان امر (خانواده، مدرسه، جامعه) به روش مناسب و قابل فهم او را هدایت نکنند، قطعاً تأثیرپذیرى، او را به راه‏هاى نامعقول ابراز شخصیت خواهد کشاند. باید با برنامه‏ریزى دقیق و مناسب به این خواست پاسخ دهیم و او را از گرایش‏هاى منفى باز داریم. متأسفانه من هنوز ندیده‏ام که برنامه‏اى مناسب براى نوجوان و جوان اجرا شود، و اگر هم فعالیتى از سوى بزرگ‏ترها یا مسئولان انجام مى‏شود، صرفاً براى خواست‏ها و برنامه‏هاى خودشان است، نه براى خواست‏هاى نوجوان و جوان. اگر بخواهیم در زمینه نوجوان و جوان موفق باشیم و آن‏ها را به خوبى و شایستگى هدایت کنیم، باید برنامه‏هاى و طرح‏هاى مربوط را با توجه به امیال و علاقه و اهداف نوجوان و جوان اجرا کنیم؛ مثل فیلم‏هاى سینمایى، ورزش‏ها، لباس‏ها و... . باید از صاحب نظران و متخصصان در این زمینه یارى گرفت. هر گاه این عزیزان از روان سالم و قوى برخوردار باشند، کم‏تر گرایش‏هاى منفى خواهند داشت؛ درست مثل کسى که شنا را یاد گرفته است و هیچ گاه در آب غرق نمى‏شود. بر ماست که به نوجوان آموزش دهیم چگونه خود را بشناسد و خصلت‏هاى خویش را کنترل کند. باید به نوجوانان آموزش فکر کردن و فرصت فکر کردن بدهیم. در این صورت بهتر راه خود را برمى‏گزیند و موفق‏تر خواهد بود؛ و لازمه خوب فکر کردن، خوب دیدن و توجه بیش‏تر کردن است.

بلیاد: یادم است مقام معظم رهبرى در جمع نوجوانان فرمودند: اگر مى‏خواهیم نوجوانان و جوانان را در راستاى نیازهاى جامعه خودمان هدایت کنیم، مسئولین باید این سه نکته را در نظر بگیرند: 1. شناخت توانایى‏ها و انرژهاى خاصى که در نوجوانان وجود دارد؛ 2. کشف و جهت دادن خلاقیت‏هاى نوجوانان و جوانان، که اگر از مسیر مناسب شکل دهى نشود، هدر رفته و آسیب اجتماعى به بار مى‏آورد؛ 3. تقویت روحیه امیدوارى و اعتماد به نفس.
اگر نوجوان و یا جوان احساس ناامیدى و بن بست کند، بزرگ‏ترین کارشناسان و افراد خبره نیز نمى‏توانند به او کمک کنند. این ناامیدى به مرور در جوانان ایجاد مى‏شود.


نوجوان به همین سادگى به سوى الگوهاى ناسالم و غیر موجه کشیده مى‏شود که جامعه ما آن را «مد» مى‏نامد. ما الگوهاى بسیار خوبى داریم که مى‏توانیم آنان را به جوانان معرفى کنیم. مثلا جوانان ما در دفاع مقدس از امام حسین، و فرزندان و یاران او الگو گرفتند.

احدى: این که نوجوانان و جوانان، از محرم و محرمیان الگو مى‏گیرند، به این سبب است که على اکبر(ع) و یاران امام حسین(ع) نمونه‏ها و الگوهاى مناسبى هستند و نوجویى آن‏ها را تحریک مى‏کنند. همان گونه که گفتیم، یکى از بهترین راه‏هاى ارائه الگوى مناسب به سنین مختلف، بهره‏گیرى از سینما و فیلم است که بایستى هم کارشناسانه ساخته شود و از همه مهم‏تر ارزان و آسان و یا رایگان در دسترس نسل جوان و نوجوان قرار گیرد. حضرت امام (ره) جزء نادرترین کسانى بودند که در اوج درگیرى جنگ تحمیلى به فکر نوجوانان و جوانان بودند و رویدادهاى پس از جنگ را پیش‏بینى مى‏کردند. گروهى مسئول این کار بنیادى بودند، به نام «بررسى عوامل روانى اجتماعى در بزهکارى کودکان و نوجوانان» که بنده هم سرپرست این گروه بودم. این کار سال 1362 در زمان نخست‏وزیرى مهندس میرحسین موسوى آغاز شد.


من از صحبتهاى دکتر فهمیدم که مبارزه نادرست با این گرایش نیز بسیار خطرساز است. بنابراین باید آگاهى دهى کاملى در این باره صورت گیرد.

احدى: کاملا همین طور است. عیب فعلى بیشتر خانواده‏ها و مسئولان مربوط این است که گمان مى‏کنند نوجوانان و جوانان عقلشان نمى‏رسد و تشخیص نمى‏دهند. بنابراین، با اجبار و تلقین در صدد هدایت آنان‏اند. این امر نتیجه معکوس مى‏دهد و پى‏آمدهاى خوشایندى ندارد.
در نوجوانى دوره‏اى ایجاد مى‏شود که آن را «خوددارى افراطى» مى‏نامیم؛ در این دوره، نوجوان هر چیزى که رنگ و بوى غریزه جنسى داشته باشد، کنار مى‏گذارد و آن‏ها را بد مى‏شمارد. اما در مراحل بعدى بلوغ، دوره‏اى مى‏رسد که درست بر عکس این مى‏شود و او در صدد انجام هر کارى بر مى‏آید که ممنوع است و در انجام آن اصرار مى‏ورزد. در این مرحله است که خانواده و اطرافیان باشتاب وارد عمل مى‏شوند و دخالت مى‏کنند. او را باز مى‏دارند و سرزنش مى‏کنند و... . اگر ما در آغاز دوران خوددارى افراطى، به پدر و مادرها و مسئولان مربوط آموزش‏هاى روان‏شناسى نوجوانى بدهیم، خواهند دانست که مرحله پس از خوددارى افراطى، «عقلانى کردن غرایز» است و پس از آن هم، به فرموده رهبر معظم انقلاب، «خلاقیت و ابتکار» خواهد آمد. اگر درست مراحل رشد درک شود، نتیجه آن هزاران جوان خلاق و مبتکر و پرانرژى خواهد بود.

بلیاد: عناد نداشتن مهم است. طبق حدیثى از رسول اکرم(ص) سه حرکت باعث ایجاد جایگاه ویژه در بهشت مى‏شود:
1. پرهیز از دروغگویى؛ 2. حسن اخلاق و معاشرت؛ 3. پرهیز از عنادورزى. حتى اگر حق با شما است، به خصوص با بچه‏ها و جوانان نبایستى عناد کرد؛ چون باعث مى‏شود رفتارهاى ناخواسته‏اى از آنان بروز کند.


نقش رسانه‏ها و ارگان‏ها و به ویژه خانواده‏ها در این باره چه مى‏تواند باشد؟
بلیاد: رسانه‏ها مى‏توانند در درمان بى هدفى، مدگرایى و سردرگمى‏هاى نوجوانان و جوانان بسیار تأثیرگذار باشند. نوجوان و جوان، از پیش درباره این همه موضوعات و اطلاعات گوناگون شناخت کافى و لازم ندارد؛ بنابراین، قاعدتاً نمى‏تواند آن‏ها را تجزیه و تحلیل و هضم کند و در نهایت این موارد را به صورت یک الگو مى‏پذیرد و عادت‏پذیر مى‏شود. این وظیفه رسانه‏هاست که آنان را آشنا کنند. پیشنهاد من آن است که براى پدیده نوجویى نیز کلینیک ایجاد کنیم و موارد لازم را با توجه به شرایط فرهنگى و سنتى، ساخته و پرداخته کنیم و به جوانان ارائه دهیم و کارشناسان آن‏ها را بررسى کنند و حتى این‏ها را به مراکز ساخت محصولات فرهنگى و ورزشى ارائه دهند و رسانه‏هاى جمعى نیز آن‏ها را انتشار دهند.

احدى: اگر ما فیلم، تئاتر، ورزش و امکانات تفریحى مناسب و سالم را در اختیار جوانان و نوجوانان قرار دهیم و لباس‏هاى مناسب با سنت‏هاى موجه جامعه و فرهنگ خودمان را به آنان بشناسانیم و بى جبر و الزام، آن‏ها را با هم آشنا کنیم، هیچ گاه به سوى موارد ناسالم کشیده نمى‏شوند. پدر و مادرها بایستى آگاهانه مراحل رشد نوجوانان و جوانان را کنترل کنند و یارگیرى آن‏ها باشند، نه این که آن‏ها را زیر ذره‏بین قرار دهند و محیط را براى آنان ناامن و ناگوار سازند. سفارش من براى دستیابى به این مهم، آموزش مربیان آموزشى در مقاطع گوناگون تحصیلى و نیز خانواده‏هاست.
این تفکر نیز که نوجوانان یا جوانان مسائل را درک نمى‏کنند و نمى‏فهمند، تفکر مخربى است. اختلاف بلوغ در تمام مقاطع سنى وجود دارد؛ براى مثال، بچه سه ساله مى‏گوید: نوزادان نمى‏فهمند؛ بچه 7 یا 8 ساله مى‏گوید: کودک نمى‏فهمد؛ و از نظر نوجوانان، بچه‏ها نمى‏فهمند؛ و از دیدگاه بزرگ‏ترها، نوجوانان ناپخته‏اند و نمى‏فهمند. این گونه تفکر، نادرست است. با هرکسى باید با توجه به مرحله سنى او رفتار شود.