بهداشت روانی خانواده |
چکیده در این نوشتار اشاره کوتاه به ویژگیهای همسر در خانواده سالم، معیارهای سلامت خانواده با توجه به ابعاد عاطفی، اجتماعی، شناختی، اخلاقی و جنسی مطرح میگردد. موضوعات مانند نقش محبت، نشاط و شادابی، و تفاوت های فردی در بعد عاطفی بهداشت روانی خانواده. در بعداجتماعی سلامت خانواده، ایجاد روابط خانوادگی پایدار، و جامعه پذیری بحث میشود. در در بخش شناختی نقش پرورش هوش کودکان در سلامت خانواده مطرح میشود سپس معیارهای تربیت جنسی، توسعه اقتصادی و توجه به صفات اخلاقی مورد بحث قرار می گیرد. مقدمه زندگی خانوادگی مرد سالارانه همراه با استبداد وخشونت مبتنی بر اندیشه برتری مردان بر زنان، از یک طرف و فرایندی تغییرات خانوادگی به سوی انواع خانوادههای جدید برگرفته از مدل زندگی متداول در فرهنگ و جوامع غربی از طرف دیگر، بهداشت روانی خانواده را در معرض تهدید قرار میدهد. فرد گرایی، اندیشههای مکاتب فمینیستی، افکار اصالت انسان منهای خدا، و نگرشهای لیبرالیستی همراه با تحولات اجتماعی، صنعتی شدن، شهر نشینی، و یکسان سازی جهانی در قالب فرهنگ واحد، اقتصادی واحد و توسعه ارزشهای واحد، به فرایند تحولات اجتماعی طوری سرعت می دهد که همپاشی نهاد خانواده کمترین بهایی است که پرداخت میشود. بدینجهت نهاد خانواده سالم به عنوان اصلی ترین نهاد اجتماعی، با حد اقل کارکردهای از قبیل یادگیریهای اساسی و اولیه، تأمین نیازهای اقتصادی، ارضای غریزه جنسی، برآرودن نیازهای عاطفی، تولید مثل، حمایت و مراقبت، جامعه پذیری، انتقالارزشهای دینی در معرض تهدید است. از طرف دیگر در جامعه مثل افغانستان به اثر جنگهای چند دهه فقدان ناگهانی یکی از اعضای اصلی و مشکلات و مصائب که به دنبال آن می آید،دغدغههای اقتصادی، احساس نا امنی، بیکاری، خشونت خانوادگی، توجه نکردن به مهارتهای زندگی زناشویی و سر درگمی در چگونگی تربیت فرزندان، تعارض ارزشهای سنتی و جدید و سر درگمی نقش و مسائل بسیار دیگر سبب شده است که سلامت جامعه کوچک خانواده در معرض آسیب مضاعف قرار گیرد. حال سؤال این است: خانواده سالم چه ویژگیهای دارد؟ چگونه میتوانیم به بهداشت روانی خانواده کمک نماییم؟ پیش از پاسخ دادن به پرسش واژگان کلیدی موضوع را بیان می کنیم. واژگان کلیدی خانواده خانواده نخستین سلول و واحد زندگی اجتماعی و اساسی ترین نهاد جامعه است مرکب از یک یا چند زن که با یک یا چند مرد زندگی میکنند و ممکن است کودکانی هم داشته باشند. روابط جنسی معینی که مورد قبول جامعه است و حقوق و تکالیف افراد نسبت به یکدیگر از ویژکیهای خانواده شمرده میشود.[1] سلامت سلامت، «سلامتی» یا برخورداری از سلامت عبارت است از « ضمن نداشتن رنجوری و بیماری برخوردار بودن از آسایش کامل جسمی، ذهنی، و اجتماعی است»[2] بنابر این، سالم بودن به معنای نبود بیماری ، رنج نبردن، احساس گناه نکردن، کمرو نبودن ، نداشتن افسردگی و یا نداشتن دیگر بیماریهای جسمی و روانی نیست بلکه سلامتی به معنای داشتن توانمندی اجرای نقش و کارکرد جسمی، عقلی و اجتماعی است. بهداشت روانی سازمان جهانی بهداشت، بهداشت روانی را چنین تعریف می کند: «بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت جای می گیرد و بهداشت یعنی توانایی کامل برای ایفای نقشهای اجتماعی، روانی، و جسمی؛ بهداشت تنها نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست.»[3] ویژگی خانواده سالم خانواده سالم ویژگیهای بسیار دارد و میتوانیم از منظر دیدگاههای مختلف بررسی کرد و بطور اجمال نمونه خانواده سالم، خانوادهی است که ضمن داشتن سلامت روانی، جسمی، در ایفای نقش های اصلی موفق باشد. زیربنای بهداشت خانواده در بهداشت روانی خانواده، انتخاب همسر به عنوان زیرساخت خانواده سالم توجه میشود. انتخاب همسر در انتخاب همسر چه از ناحیه پسر و چه از ناحیه دختر توجه به ویژگیهای خانوادگی، از نظر سلامت جسمی سلامت اخلاقی و دینی، سلامت روانی، تربیت خانوادگی، و سلامت شخصیتی، ضروری است. بسیار از صفات جسمی مانند شکل ظاهری و صفات شخصیتی مثل شجاعت صفات ذهنی مثل داشتن میزان از بهرهی هوشی ارتباط با وراثت دارد[4] برای داشتن خانواده سالم در کنار توجه به عوامل محیطی و تربیت عوامل ارثی نقش اساسی دارد به همین دلیل حضرت علی (ع) که به دنبال همسری بود که فرزند شجاع به دنیا بیاورد و پیش از اینکه با فاطمه بنی اسد ازدواج نماید از برادرش که نسب شناس بود در باره ازدواج تقاضای مشورت نمود و ایشان فاطمه اسدی را به دلیل شجاعت خانوادگی ایشان پیشنهاد نمود و حضرت علی (ع) پذیرفت. بنابر این زیر بنای تشکیل یک خانواده سالم داشتن همسر سالم است. ازدواجهای اجباری و مصلحتی آسیب زا ترین پدیده در بهداشت روانی خانواده است. ملاک عاطفی سلامت خانواده 1. محبت انسان در کنار نیازهای اساسی بدن مثل نیاز به آب، هوا، غذا، مسکن، نیازهای روانی و عاطفی و ایمنی جویی نیز دارد، یکی از این نیازها نیاز به مهر و محبت است بطوری که عوامل اساسی تشکیل خانواده برآوردن نیاز مهرجویی و مهر ورزی است، از طرف دیگر مودت و محبت عامل بقاء، استحکام و دوام خانواده شمرده میشود بطوری در قرآن کریم به صراحت به این توجه می دهد : «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»[5] از نشانههای قدرت اوست که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفرید تا به ایشان آرامش یابید و میان شما دوستی و مهربانی نهاد در این عبرتهایی است برای مردمی که تفکر میکنند. یکی از دلائل که زن و مرد به سمت همدیگر جذب میشود این است که میخواهند کمبود و نیازشان را برآورند و بدینوسیله به کمال برسند[6]. نیاز طبیعی محبت فرد اگر به وسیله محبت های همسر برآورده نشود چه بسا فرد دچارپیامدهای ناگواری مثل عقده روانی، اختلال شخصیت، و احساس کم بینی و کم ارزشی و دوست داشته نشدن مواجه شود. محبت کردن در ضمن اینکه هزینه جانبی و عوارضی منفی ندارد در استحکام خانواده، برآرودن نیاز به صمیمیت، و پیوند جویی را هم برآورده میکند. و بدینوسیله خانواده میتواند راهکار معقول خروج از تنهایی را تجربه کند، راه میانبر برای ایجاد ارتباط با دوام، پیدا نماید و در نتیجه بر احساس تنهایی و انزوا خاتمه دهد. اولین راهکار ایجاد فضای عاطفی و صمیمانه این است که ابتدا نگرشهای خود را نسبت به دیگران به نگرش مثبت تبدیل نماییم، دل آزردگیها را به وسعت اندیشه های سبزمان راه ندهیم و اگر قبلا در حیاط خلوت وجودی ما نفوذ کرده است را برون کنیم. محبت و فرزندان وقتی فرزندی به دنیا میآید ساعات اولیه تماس نوزاد با مادر بسیار حیاتی است به گونه ای موجب وزن بیشتر، گریه کمتر و لبخندهای زیادتر را فراهم میکند حتی نوزاد نیز از تحریکات فیزیکی حاصل از بازی پدر لذت میبرد. اشخاصی که در خردسالی و کودکی از محبتهای خانوادگی محروم میمانند به شدت احساس رنج میکنند. تحقیقات در 49 فرهنگ ابتدایی متفاوت و روی زندانیان انجام گرفته این نتیجه را داده است که محرومیت از تماسها و نوازشهای بدنی عامل بنیادی در رشد بیگانگی عاطفی، روان پریشی،تجاوز، پرخاشگری و حتی سوء استفاده از مواد مخدر و الکل است. بنابر این والدین با دریغ کردن نوازشهای جسمی از کودکان، فرزندانی را به اجتماع تحویل میدهند که در ایجاد رابطه با دیگران ناتوان میمانند و حتی برای انجام دادن رفتارهای خشن و جنایت آمیز آمادگی نشان میدهند. نبود عشق و محبت در طول اولین سالهای زندگی و در دراز مدت آثار منفی دارد.[7] اگر در زندگی به دلیل فرصت نداشتن والدین و گرفتاریهای دوران جنگ، یا فقدان مهارت والدین یا فقدان یکی از آنها یکی ازما از محبت های والدین محروم بودیم در باره آنها صحبت کنیم، یک دیگر را درک کنیم و اگر کوچ داریم با بغل گرفتن، گرم پذیرفتن، و دوست داشتن فرزندان خود را از محبت سیراب نماییم، بدین طریق کودکان با اعتماد، سازگار و با محبت و برخوردار از بهداشت روانی کامل تحویل جامعه خواهیم داد. 2. نشاط و شادابی در خانواده نشاط و شادابی در زندگی خانوادگی هیجان مثبت می آفریند و همواره امید، توانمندی، اعتماد به نفس و عزت نفس را افزایش میدهد، افراد جوان خانواده به دلیل نیروی شگرف جوانی بیشتر پرهیجان، شاد و پر انرژی هستند اما شادی اختصاص به افراد جوان و نوجوان ندارد همه اعضا و حتی کهن سالان از طریق معنی بخشی به زندگی از یکطرف، و دیدن شکوفه های عمر و ثمرات زندگی احساس خوشایند لذت و احساس رضایتمندی و شادابی داشته باشند. همواره به یاد داشته باشیم که در هر موقعیتی بهانه برای شاد بودن و رضایت از زندگی وجود دارد. احساس نشاط و شادابی علاوه بر اینکه انرژی حرکت به سمت هدف را به انسان میدهد از بروز احساس پوچی، احساس منفی مثل افسردگی و اضطراب ترس، خشم، نفرت، و غم را از بین میبرد. بدین جهت روان شناسان معتقدند که رویدادهای شادی آور آثار خوشایند را شامل می شوند مانند موفقیت در یک کار، جلب احترام، مورد محبت و لطف قرار گرفتن، تجربه کردن احساس های لذت بخش. روشن است که احساس خوشایند در خانواده توان نسان را در مقابل گرفتاریها و مشکلات و حوادث غیر مترقبه زندگی افزایش میدهد به عبارت دیگر آثار شادی احساس علاقه و معاشرتی بودن، کمک به تعامل اجتماعی بهتر، خوشبینی و احساس مثبت کردن را افزایش می دهد و تجربیات زندگی ناکامی، ناامیدی، و عاطفه منفی را متعادل می سازد. احساس شادی کمک می کند که حتی در مقابل وقایع ناراحت کننده سلامت روانی خود را حفظ کنیم. و راهی برای خنثی کردن تأثیرات غم انگیز هیجانهای ناخوشایند زندگی است، مثل زمانی که والدین برای آرام کردن کودک ناراحت، آواز می خوانند یا شکلک در می آورند[8]. بنابر این در خانواده های معمولی و مسلمان همیشه عوامل به وجود آورنده احساس نشاط و شادابی وجود دارد، عوامل به وجود آورنده نشاط و شادابی عبارت است از معنی داشتن زندگی، نگرش های مثبت توانمندی جسمی، توانمندی ذهنی و روانی. 3. توجه به تفاوتهای فردی و جنسیتی هرچند انسانها در گوهر هستی مشترکند ولی استعدادها و توانمندی و دارایی های شخصی هر کس و همینطور شیوه تربیتی افراد متفاوت است.تفاوتهای فردی افراد سبب میشود که انسانها در سلایق،خواسته ها، انتظارات، و عملکرد بسیارگوناگون ظاهر شود. از طرف دیگر توانمندیهای مختلف افراد و محدودیت های آنان ممکن است انتظارات و خواسته های طرف دیگر را نتواند به نحو شایسته برآورده نماید در نتیجه ممکن است سبب بروز ناسازگاری و نابهنجاریهای در بین اعضای خانواده شود. بدینجهت لازم است به تفاوتهای فردی، تفاوت های جنسیتی شرایط تربیتی توجه شود، و انتظارات به حد معقول و مناسب سامان یابد. ادامه دارد. [1] تقوی نعمت الله،جامعه شناسی خانواده، تهران، دانشگاه پیام نور.1382ص 8. [2] لطف آبادی، حسین. روانشناسی رشد2.تهران. 1384.سمت. ص 246. [3] گنجی حمزه. بهداشت روانی.1384.چاپ ششم.تهران. ارسباران. ص 10. [4] شولتز دوآن، نظریه شخصیت، یوسف کریمی و دیگران، تهران، ارسباران، 1384ص 301.میلانی فر بهروز،روان شناسی کودکان و نوجوانان استثنایی، تهران، قومس، 1384.ص 30. [5] روم/ 21. [6] طباطبایی محمد، ترجمه تفسیر المیزان، ج 16 ص 248 – 250. [7] بهداشت روانی.1385. نشر ارسباران.چاپ هفتم. حمزه گنجی ص 144- 145. [8] مارشال ریو بهداشت روانی، ص 234. |